حسین عزیزمحسین عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 8 روز سن داره

حسینم معجزه مقدس الهی وهدیه ناب پروردگار

باغ شازده مرداد 95

  سلام پسرعزیز و قشنگم،دیروز جمعه به اتفاق مامان جون و محمدکاظم پسر دایی رضا رفتیم گردش،خدا رو شکر خیلی بهت خوش گذشت و تا تونستی گشتی و بدوبدو کردی.                                       ...
16 مرداد 1395

یک جمعه به یادموندنی- تیرماه 95

سلام گل پسر دوست داشتنیه خودم. حسین من ، پسرک شاد و شیرین زبونم، روزای گرم تابستون هم یکی پس از دیگری می یاد و به سرعت می گذره. البته در کنار تو قند عسل مامان، همیشه و همیشه به ما خوش می گذره. جانم برات بگه دیروز بعدازظهر جمعه به اتفاق پسر قشنگم و مامان جون عزیز رفتیم گردش،خداروشکر خیلی بهمون خوش گذشت ، موقع برگشتن اونقدر خسته بودی که تو ماشین خواب رفتی و تا صبح خوابیدی بدون شام،خیلی سعی کردم بیدار بشی و شام بخوری ولی بیدار نشدی و خواب برات از همه چی بهتر بود عزیز دل مادر.                   ...
2 مرداد 1395
1